ذهن مالیخولیای من

۱ مطلب در دی ۱۳۹۴ ثبت شده است

داشتم به کفشهام فکر میکردم ، امروز، فکر کردم اگر دست خودشان بود کجاها میرفتند؟ و الان که من صاحبشانم کجاها میبرمشان.

بعدش به این فکر کردم که ما آدمها هم میتوانیم (ایضاً نمیتوانیم! ینی نخاهیم که باشیم!!)  کفشی باشیم برای پای دیگرانی که ما را هر جا دلشان خواست ببرند!

دوست ندارم کفش هیچ آدمی باشم.

پ ن: وبلاگ عزیز ! سخت مشغول امتحانات پایان ترمم هستم برای همین است که اینجا کمتر سر میزنم.


۱ نظر موافقین ۰ مخالفین ۰ ۱۶ دی ۹۴ ، ۲۳:۱۳
مالیخولیا