ذهن مالیخولیای من

۳ مطلب در اسفند ۱۳۹۴ ثبت شده است

آخرین روز اسفند 94 

راستشو بخای وبلاگ جان اصلن باورم نمیشه داریم میریم تو سال جدید. چرا؟ چون که سال 94 خیلی زود گذشت برام و همینطور سخت! فشار و استرس کنکور بعلاوه فشار و استرس بی پولی و کم پولی...

ولی جمع بندی اگه بخام بکنم سال خوبی بود شکر.

یک سال گذشت یک سال مفید که برای من خیلی خیلی اهمیت داره.

امشب تو این دفتر وبلاگیم مینویسم تا یادم بمونه سال 95 باید بیشتر از سال 94 تلاش کنم. باید بیشتر مطالعه کنم و بیشتر به فکر سلامتیم باشم. یک قدم که نه چند قدم به اهدافم نزدیکتر بشم.

امیدوارم سال خوبی برای من و همه ایرانیا باشه.

سال نو مبارک

۰ نظر موافقین ۰ مخالفین ۰ ۲۹ اسفند ۹۴ ، ۲۳:۳۴
مالیخولیا
دارم کم کم بساطمو جمع میکنم برگردم شهر خودم. دلم برای تهران تنگ شده از همین حالا! احتمالن یکشنبه شب راه بیفتم. هنوز تصمیم نگرفتم. هرچی بیشتر بمونم حالم بهتره. بچه ها رفتن و یکیشون مونده که اونم اکثرن اتاق دوستشه. به عبارتی تنهام و این ابدن منو اذیت نمیکنه. یه جورایی تنهایی رو دوست دارم. 
دیروز برای ناهار دعوت بودم از طرف یه دوست کوچیک! روز خوبی بود. فردا هم قراره برم پیش همکلاسی و دوست عزیزم تا باهم یکم رنگ کار کنیم. بعبارتی فردا کلن خوابگاه نخاهم بود. 
پی نوشت1: خدای عزیز امیدوارم امسال برام پربرکت باشه چون واقعن به پول احتیاج دارم....
پی نوشت 2: فیلم خاطرات ومپایر حسابی حالم را گرفت فصل 5اش را میگویم! 
۰ نظر موافقین ۰ مخالفین ۰ ۲۱ اسفند ۹۴ ، ۲۰:۳۲
مالیخولیا

خدای من از اینکه نمیتونم زندگی خودمو داشته باشم (به سبک خودم) به شدت ناراحت و غمگین میشم.

من دلم میخاد عید به جای تکرار مسخره دید و بازدید بزنم به جاده... جنگل دریا کویر حتا ! روحمو آزاد کنم اجازه بدم نفس بکشه بعد یک سال طاقت فرسایی که گذروندم.

من نباید اینجا به دنیا میومدم احساس غریبی تنها حسیه که نسبت به این نوع زندگی دارم. 


پی نوشت: چند روز پیش رفتم خانه هنرمندان برای دیدن چند فیلم کوتاه. باورم نمیشه با همچین آدمهایی زندگی میکنم! سینه خیز رفتن داخل حرم امام حسین! گل بازی در ماه محرم! اینها آدمهایی است که دارم باهاشان زندگی میکنم . حتا وقتی بهش فکر میکنم مغزم سوت میکشه

عقلانیت کجای زندگی ما ایرانی ها قرار داره؟!

۰ نظر موافقین ۰ مخالفین ۰ ۱۱ اسفند ۹۴ ، ۱۲:۰۵
مالیخولیا